درباره سایت


به وبلاگ خودتون خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسنده


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 2644
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


زندگی زناشویی
بسم الله الرحمن الحیم




زن و شوهر، متحیرند که چرا زندگی شیرین و جذاب گذشته، دیگر وجود ندارد، آن ها از این حقیقت غافلند که عاطفه نه تنها برای شروع بلکه برای ادامه زندگی شیرین ضروری است. از بهترین و پرشکوه‌ترین تجلیات زندگی متعادل، داد و ستد عاطفی بین زوجین است. در هیچ مرحله‌ای از مراحل زندگی نمی‌توان احساس بی نیازی از عواطف نمود.

اما پس از مدتی به لحاظ عدم آگاهی و غفلت یکی از زوجین یا هر دو، عواطف سرشار و با حرارت، فروکش می‌کند و لحظه‌های ملال آور از راه می‌رسد و زن و شوهر، متحیرند که چرا زندگی شیرین و جذاب گذشته به این مرحله تنزل نموده است.

آن‌ها از این حقیقت غافلند که عاطفه به همان اندازه که برای یک شروع خوب ضروری است، برای ادامه زندگی خوب نیز لازم است.

هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آن‌ها نقش قطعی دارد. متأسفانه «بسیاری از زوج‌ها» و شاید بتوان گفت «اغلب» آن‌ها از مهارت‌های لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی می‌شوند.

به نظر شما جنبه‌های حیاتی یک گفتگوی خوب چیست؟



گفتگوی خوب در ازدواج توأم با احترام است

طعنه و کنایه، عبارات و حرف‌های انتقادی و قضاوت کننده و اتهامی جزء گفتگوی عاری از احترام است. می‌توان گفت رابطه و گفتگوی خوب رابطه‌ای است که این بی‌احترامی ها را در خود نداشته باشد. این یعنی گفتگوی خوب کیفی است

گفتگوی خوب در ازدواج کمّی است

بیشتر زوج‌ها کمتر از 15 دقیقه در هفته با هم یک گفتگوی جدی و معقول دارند. خانواده‌هایی که در آن هم مرد و هم زن کار می‌کنند سعی می‌کنند فرزندان را تشویق کنند در هر فعالیت تفریحی شرکت کنند و همین باعث می‌شود آن مشکل دیرتر نمود پیدا کند. مشکل لاینحل نیست اما می‌توان از انجام هم‌زمان چند کار فایده برد.
گفتگوی خوب می‌تواند موقع شرکت در فعالیت‌های دیگر هم اتفاق بیفتد. موقع راه رفتن، کار کردن در خانه، تماشای تلویزیون، جلسات خانوادگی یا وقتی کنار هم در ماشین نشسته‌اید با هم حرف بزنید.

گفتگوی خوب در ازدواج یک ارتباط دوجانبه است

درست مثل حرف زدن توأم با احترام در یک گفتگوی خوب، گوش دادن توأم با احترام هم ضروری است. ارتباط بد زمانی شروع می‌شود که یک زوج عنان گفتگو را در دست می‌گیرد اما شنونده هم می‌تواند موجب بد شدن گفتگو شود. فقدان ارتباط بصری، اشارات منفی صورت و زبان و بدن ضعیف هم می‌تواند موجب شود ارتباط خوب صورت نگیرد.

به زوجی که در فرودگاه یا فروشگاه با هم حرف می‌زنند خوب نگاه کنید. آیا یکی از آن‌ها بر گفتگو تسلط دارد؟ آیا وقتی همسرش سعی می‌کند چند کلامی برای دفاع از خود یا ابراز نظراتش بگوید، صحبتش را قطع می‌کند؟ آیا فرد مسلط بر گفتگو حاضر به شنیدن حرف‌های طرف مقابل خود نیست؟ اگر این‌طور است، این گفتگو یک رابطه متقابل نیست و جزء بدترین گفتگوهاست.

درست مثل حرف زدن توأم با احترام در یک گفتگوی خوب، گوش دادن توأم با احترام هم ضروری است. ارتباط بد زمانی شروع می‌شود که یک زوج عنان گفتگو را در دست می‌گیرد اما شنونده هم می‌تواند موجب بد شدن گفتگو شود.

گفتگوی خوب در ازدواج بینش بیشتری طلب می‌کند

مهم نیست که یک حرف چقدر خوب بیان شود، بیشتر شنونده‌ها نمی‌توانند مفهوم و منظور واقعی و کامل گوینده را دریافت کنند. تنها راه غلبه بر سوء تفاهم‌ها در گفتگوها این است که سوال بپرسید. اما برای داشتن یک گفتگوی خوب این سوالات باید در کمال احترام و محتاطانه پرسیده شود.

پاسخ‌هایی مثل، «این احمقانه‌ترین چیزی است که تا به حال شنیده‌ام، منظورت این نیست که...؟» به دنبال منظور واقعی گوینده است اما در کمال بی ادبی این کار را می‌کند. از طرف دیگر، یک عبارت مقدمه قبل از سوال مثل، «ببخشید که نتوانستم متوجه منظورت شوم، میشه کمی بیشتر در مورد منظورت توضیح دهی»، با ادب و احترام کامل به دنبال منظور گوینده است.

گفتگوی خوب در ازدواج صادقانه است

هر زوجی که می‌فهمد همسرش در مورد چیزی به او دروغ گفته است، از آن به بعد هر وقت مشکلی پیش می‌آید نمی‌داند که همسرش با او صادق است یا نه. متأسفانه دروغ‌گویی اثرات طولانی مدتی در رابطه دارد. صداقت فقط به معنای پرهیز از دروغ نیست. صداقت به این معنا است که از پنهان کردن چیزی که همسرمان حق دانستنش را دارد خودداری کنیم. چرا اینکار را می‌کنیم؟ معمولاً یا از قضاوت او واهمه داریم و یا می‌ترسیم که احساسات او را جریحه‌دار کنیم.

ماخذ: خبرگذاری برنا گرداوری شده توسط : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
 



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 22:19 ::  نويسنده : علی کثیر

۱- دركليه موارد معيشت اعم از تملك ودرآمد وغيره ازكلمه ما استفاده نماييد نه من وتو ؛ فراموش نكنيد كه اكنون زندگي مشترك شروع شده ديگرمن وتومطرح نيست. ۲- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازي واصرار نكنيد. ۳- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقير نكنيد. ازتعريف و تمجيد بستگان خود درمقابل آنان پرهيز نماييد. ۴- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهيزيد. ۵- چنانچه كمك‎هائي ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشيد. ۶- با دوستان وآشنايان شوهرتان درمعاشرت‎ها بيش ازحد معمول گرم نگيريد. ۷- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنيد. ۸ - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پيشقدم باشيد. ۹- به بستگان نزديك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد. ۱۰- زحماتي كه براي پذيرايي خويشاوندان شوهر خود متحمل مي شويد به رخ شوهر خود نكشيد. ۱۱- چنانچه در آمدي داريد و براي زندگي هزينه مي‎كنيد آن را بازگو نكنيد.




۱۲- از مردان ديگر نزد شوهرتان تمجيد نكنيد. هيچ مردي را به رخ شوهرتان نكشيد و ترجيح ندهيد و در گفتار اين موضوع را رعايت كنيد. ۱۳- براي انجام درخواستهاي خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننماييد. ۱۴- برای برآوردن نيازمنديهاي خود از نظر مادي و غير مادي امكانات شوهر خود را در نظر بگيريد و او را تحت فشار نگذاريد . ۱۵- خود را براي شوهرتان بياراييد و بهترين و تميزترين لباس خود را در مقابل وي بپوشيد. ۱۶- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشويد .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنيد. ۱۷- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهاي خود را حتي الامكان كنار بگذاريد ودر حضور او بنشينيد و با سخنان خوشايند و با گرمي با او خداحافظي كنيد

 



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 22:17 ::  نويسنده : علی کثیر

هفت اشتباه بزرگ دختران مجرد

نه تنها دختران بلکه همه جوان ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند. مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.

 

اشتباهاتی است که دختران جوان مرتکب می شوند و سبب می شود که همیشه تنها بماند.
متأسفانه عوامل مختلفى از جمله نبود زمینه اشتغال، اسکان، ادامه تحصیل، بالا رفتن هزینه هاى زندگى، دگرگون شدن معیارهاى انتخاب همسر و ... در سال هاى اخیر سبب افزایش سن ازدواج و حتى ناتوانى بسیارى از دختران و پسران براى ازدواج شده است. تجملاتى شدن مراسم ازدواج که بسان مانعى آهنین در مقابل جوانان قرار گرفته، آئین هاى توخالى و بى هویت، انتظارات نامعقول، هزینه هاى سرسام آور و چشم و هم چشمى ها، از دیگر دلایلی است که جوانان را از ازدواج باز مى دارد. این فرایند در حالى است که روزگارى دختران پس از اینکه به سن بلوغ مى رسیدند و از چهارده، پانزده سالگى مى گذشتند راهىِ خانه بخت شده، کمتر دخترى را مى دیدید که از بیست سال گذشته و هنوز در خانه پدر زندگى کند، مگر اینکه مشکلى داشته باشد. اما دختران امروز اغلب بلافاصله پس از پایان تحصیلات متوسطه، تمام سعى و تلاش خود را متوجه قبولى در دانشگاه مى کنند و در طول تحصیلات دانشگاهى فقط به پایان رساندن درس مى اندیشند. پس از این دوران نیز به دنبال یافتن شغلى مناسب راهى بازار کار مى شوند. با این وجود آیا فرصتى براى ازدواج در بهترین سال هاى جوانى یک دختر پیش مى آید؟ آیا رخنه اى که میان زندگى سنتى با وضع جدید جوامع ایجاد شده به نفع دختران است؟ اساسا کدام شیوه درست است، شکل و شیوه گذشته یا وضع جدید؟ آیا میان این دو، راهى وجود دارد که بیشتر شیوه هاى خوب براى بهبود زندگى دختران و زنان به کار گرفته شود؟ امروزه عواملى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و ... باعث دگرگونى در شکل و محتواى ازدواج شده، این اقدام مقدس را از ساده زیستى به سمت تجمل گرایى، نیز از سادگى و صراحت به عاقبت اندیشى مادى و رفاه طلبى سوق داده است!

اشتباه شماره 1:
آنها پا به فرار می‌گذارند
بارها و بارها مشاهده کرده‌ایم که دختران جوان منتظرند مرد مناسب از آنها خواستگاری کند. اما زمانی که این اتفاق می‌افتد، آنها پا به فرار می‌گذارند و از او دور می‌شوند. به هرحال، اگر دختران ما بخواهند نتیجه‌ای از روابط خود بگیرند و امید به تشکیل زندگی داشته باشند، باید این رفتار خود را کنار بگذارند. هنگامی که شما با مردی مناسب ازدواج می‌کنید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برای شما دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربه‌اش را نداشته‌اید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را تحمل کنید.
به خودتان اجازه بدهید زمینه را برای آشنایی و شناخت برای ازدواج موفق فراهم کنید. این همان چیزی است که برای رهایی از تنهایی و ناراحتی به دنبال آن بودید. سعی کنید از این حس زیبا، یعنی شناختن شخصی مناسب که واقعاً به شما علاقه‌مند است و دوست دارد شما را آن‌گونه که هستید بشناسد، لذت ببرید.

اشتباه شماره 2:
تجارب خود از افراد را تعمیم می دهند
برخی از دختر ها سعی می کنند دور کلیه خصوصیات رفتاری یک فرد نابهنجار در زندگیشان خطی بکشند و در مواجهه با هر یک از این ویژگی ها در فرد دیگر، نگاهی غیر اصولی به او خود داشته باشند . به عنوان مثال اگر مردی بد اخلاق همراه با اعتقادات دینی را در زندگی اطرافیان خود مشاهده کرده اند و شاهد آسیب های وارده از او به همسرش بوده اند ،تلاش میکنند خواستگاری هر شخص با اعتقادات دینی را رد کنند و به او با نگرشی منفی بنگرند . در حالی که نابهنجاری اخلاقی فرد ربطی رفتارهای دینی او ندارد . اگر چه فرد دیندار باید در کلیه منش های خود اصول دینی را رعایت کند و اخلاق یکی از شاخه های اصلی دین است، اما نداشتن اخلاق مناسب در شخصی مذهبی نشان از زیر سئوال بردن اعتقادات دینی نیست.

اشتباه شماره 3:
آنها مردان مناسب را نادیده می‌گیرند
این موضوع را بارها و بارها دیده‌ایم که وقتی یک دختر مجرد باور می‌‌کند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه می‌گذارد. ما به همه کسانی که فکر می‌کنند همه مردان خوب ازدواج کرده‌اند پیشنهاد می‌کنم که این احساس را کنار بگذارند و به جای آن ، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند. امید همیشه منشا تلاش و موفقیت است . پس بنا را بر این نگذارید که با ناامیدی آینده خود را بیهوده و یکنواخت تصور کنید.

اشتباه شماره 4:
ملاک های خود را با شرایط دیگران تعیین می کنند
تعجب نکنید هنوز هم بسیارند دخترانی که ملاک ها و معیارهای خود را برای ازدواج از روی چشم و هم چشمی و برای تایید دیگران انتخاب می کنند . به عنوان مثال چنین می گویند: "وای ببین دختران فامیل با چه شرایطی و چه سطح سوادی چه ازدواج هایی کرده اند، آن وقت من با یک شخص کم سواد تر از خودم ازدواج کنم؟ این طوری همیشه احساس حقارت می کنم. مگه من چی کم دارم؟"
نه تنها دختران بلکه همه جوان ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند. مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.

اشتباه شماره 5:
آنها باور کرده‌اند که زمان مناسب برای آنها تمام شده است
دختران زیادی هستندک به دلیل بالا رفتن سنشان باور دارند که زمان عاشق شدن، ازدواج و بچه‌دار شدن از آنها گذشته است . درست است که زمان ازدواج و بچه‌دار شدن، پیش‌بینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیش‌بینی است، که البته این نکته مثبتی است.
دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر می‌اندازند، اما واقعیت این است که ما هیچ‌وقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسب‌ترین زمان زندگی خود هستیم. بله، درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمی‌کند، اما اگر شما واقعاً می‌خواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمی‌دهد که بچه‌های خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآورده‌شدنی نیست. می‌توانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک، تشکیل خانواده‌ دهید.

اشتباه شماره 6:
تجربه را به بدبینی تبدیل می کنند
برخی دختران تجارب خود را از ازدواج و زندگی دیگران به نوعی بدبینی و احتیاط فوق العاده و غیر ضروری تبدیل می کنند و در انتخاب و ارزیابی طرف مقابل دچار سخت گیری و وسواس می شوند . درست است که کسب تجربه لازم و ضروری است اما قرار نیست به خاطر شنیدن وقایع آزارنده از اطراف دچار استرس در انتخاب باشیم. تیزبینی و زیرکی متعادل برای یک انتخاب مناسب کافی است. لازم نیست از ابتدا با منفی اندیشی مثل یک کاراگاه عمل کنیم .

اشتباه شماره 7 :
آنها اجازه می‌دهند که کار حسابی مشغولشان کند
خانمی که وضعیتش در بالا اشاره شد به شدت در کارش غرق شده بود و موفقیت در کار را در اولویت همه مسایل دیگر زندگی می دانست. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیت‌های فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگی‌اش در کار خلاصه شده بود. مشکلی که خیلی از دختران مجرد دچارش هستند. بعضی دختران فکر می‌کنند اگر مردی به آنها علاقه‌مند شده‌ است، حتما مشکلی در او وجود دارد. این افکار باعث می‌شود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، قبل از اینکه حتی یک‌بار به آنها فرصت داده باشند تا به خواستگاری بیاید.

منبع : سایت خبرخونه

گرداوری شده توسط : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده


 



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : علی کثیر

تا دو سال بعد از طلاق ازدواج نکنید

 

دوران بعد از طلاق، دوران حساس و پرخطری است. اگر زن و مرد و اطرافیان‌شان در این مدت رفتار مناسبی نداشته باشند، آسیب‌ها و خطرهای طلاق چند برابر می‌شود.

 

آدم‌ها بعد از طلاق چه احساسی دارند؟ ناراحتی و غصه یا آرامش و راحتی؟

بلافاصله بعد از جدایی، برای بیشتر افراد، یک دوره‌ی تضاد، دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید پیدا می‌شود. تضاد از این جهت که فردِ طلاق‌گرفته، تردید دارد کاری که انجام داده درست بوده و این‌که آیا می‌توانسته کار بهتری انجام دهد یا نه. دوگانگی عاطفی هم به این ترتیب است که فرد در عین حال که از همسر سابق خوشش نمی‌آید، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارد؛ چون ممکن است بعضی از جنبه‌های وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغییرات خلقی شدید هم به این صورت است که گاهی اوقات، فرد احساس تاسف می‌کند؛ چون فکر می‌کند می‌توانسته بهتر رفتار کند، یا احساس شرم در او به وجود می‌آید؛ به این دلیل که در یکی از نهادهای مهم اجتماعی که ازدواج و تشکیل خانواده است، شکست خورده است. افسردگی هم در این دوران خیلی شایع است؛ چون فرد نمی‌داند چه وضعیتی در انتظار اوست. به طور کلی در دوره‌ی پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم می‌آمیزند. البته ممکن است بعضی اوقات، فرد احساس راحتی کند؛ چون فکر می‌کند دیگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آینده‌ی نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین می‌برد. در این دوران، افراد با یادآوری‌های مکرر گذشته و بررسی رابطه‌ی ازهم‌گسیخته‌ی خودشان، دچار اختلال تمرکز می‌شوند و نمی‌توانند به هیچ‌چیزی به طور طبیعی فکر کنند. آنها به طور کلی با عواطف رنج‌آور و منفی روبه‌رو هستند ـ چه کسانی که خودشان مایل به جدایی بوده‌اند (مثل طلاق توافقی) و چه کسانی که مایل نبوده‌اند.


و چه چیزهایی این احساسات منفی را تشدید می‌کند؟
مسایل اجتماعی، عرفی و قانونی؛ مثلا موضوعات مالی که اغلب بعد از طلاق نیز زن و مرد را به هم مربوط می‌کند و باعث ایجاد تنش می‌شود. این موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دلیل وجود مهریه خیلی متداول است؛ چون مهریه‌ در ابتدای ازدواج با این فرض تعیین می‌شود که قرار نیست هیچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم می‌شود که قضیه جدی است. به همین دلیل، بعضی‌ خانم‌ها برای گرفتن مهریه‌شان از راه قانونی وارد می‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان می‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هایی ایجاد می‌شود که به مشکلات جدایی اضافه می‌کند، یا مثلا موضوع نگهداری از فرزندان- اگر فرزندی وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف دیگر، افراد بعد از جدایی مجبور می‌شوند برای طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافیانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که می‌دانید، چیزی به نام سازوکارهای دفاعی روانی وجود دارد که وقتی انسان احساس می‌کند تمامیت شخصیتی‌اش تهدید شده، فعال می‌شود. یکی از این‌ها فرافکنی است. در فرافکنی، فرد برای غلبه بر احساسات منفی نسبت به خودش، به گریز از واقعیت پناه می‌برد و مسایل خودش را به دیگران و محیط اطراف نسبت می‌دهد؛ مثلا در شرایطی که خودش با رفتار نامناسب موجب جدایی شده، فکر و عنوان می‌کند که این طرف مقابل بوده که با رفتارهای بد سبب طلاق شده است.


 اقوام و آشنایان

 این گروه شامل همه‌ی کسانی می‌شود که به نظر زن و مردی که از هم جدا شده‌اند، حق دارند از طلاق آنها و دلایلش اطلاع داشته باشند. این یکی از استرس‌های بزرگ زن و مرد است که خبر طلاق را چه‌طور به اطرافیانشان بدهند؛ و معمولا هر کدام، داستانی برای طلاق‌شان می‌بافند و بارها آن را برای دیگران تکرار می‌کنند. برای جلوگیری از تکرار مکررات، بهتر است زن و مرد هر کدام جداگانه بنشینند و منصفانه دلایل جدایی‌شان را ارزیابی کنند؛ و در یک جمع‌بندی کلی از نکات مثبت و منفی‌اش، آن را به صورت یک نامه‌ی کوتاه محترمانه درآورند و برای همه‌ی دوستان و آشنایانی که مایلند درباره طلاقشان به آنها توضیح دهند، ارسال کنند یا به صورت ایمیل بفرستند. جالب است بدانید که در بعضی از جوامع، مرسوم است که خبر طلاق هم مثل خبر ازدواج به آگاهی عموم رسانده می‌شود؛ مثلا زن‌وشوهرها در روزنامه‌های محلی و در صفحه‌ی آگهی‌های ازدواج و طلاق، خبر جدایی‌شان را به اطلاع دوستان و آشنایان می‌رسانند. اما بعضی از آشنایان هستند که شاید دوست نداشته باشید از طلاق ‌شما باخبر شوند. بعضی‌ها، به‌خصوص بعضی خانم‌ها، موضوع جدایی‌شان را پنهان می‌کنند یا دروغ می‌گویند؛ که این اصلا مطلوب نیست. البته این نکته را هم در نظر بگیریم که کسانی که در زندگی فرد نقشی ندارند، ضرورتی ندارد درباره‌ی طلاق او چیزی بدانند و فرد می‌تواند راجع به این موضوع با آنها هیچ صحبتی نکند.
با همکاران
بهتر است رابطه‌تان با همکاران را به حوزه‌ی کاری محدود کنید و وارد حوزه شخصی یکدیگر نشوید تا مجبور نباشید درباره‌ی یک مساله شخصی‌، مثل طلاق، به همکارانتان توضیح دهید. اما اگر روابط شما با یک یا چند نفر از همکارانتان، صمیمانه‌تر از این حرف‌هاست، بر حسب میزان صمیمیت روابطتان، می‌توانید از توصیه‌هایی که در بخش «دوستان، اقوام و آشنایان» یا «خانواده‌ی درجه یک» گفته شد، استفاده کنید.
با خانواده‌ی همسر سابق
حتی اگر فرد با خانواده همسر سابق‌اش رابطه خوبی داشته باشد، خواه‌ناخواه ادامه‌ی این روابط بعد از طلاق سخت می‌شود و در بسیاری از موارد بریده خواهد شد. بنابراین توصیه نمی‌کنیم که اصراری به ادامه این روابط داشته باشید، چون ممکن است باعث تنش گاه‌وبی‌گاه شود.
با فرزندان
فرزندان در قضیه طلاق والدین گاهی حتی بیشتر از خود زن و مرد آسیب می‌بینند. آنها این آمادگی را دارند که هر بحران و مشکلی را به خودشان نسبت بدهند- مهم نیست سن‌شان زیاد یا کم باشد؛ چون هر کسی همیشه در قبال پدر و مادرش کودک است. پس پدر و مادر بعد از طلاق وظیفه دارند طوری برخورد کنند که بچه‌ها خودشان را در طلاق آنها مقصر ندانند؛ مثلا از گفتن جمله‌هایی از این قبیل که «اگر به خاطر تو نبود، خیلی زودتر جدا می‌شدم،» بپرهیزند یا از بدگویی و تحقیر یکدیگر در مقابل بچه‌ها خودداری کنند. بلکه برعکس، زحمات دیگری را به بچه‌ها گوشزد کنند و به آنها بگویند که بعضی‌وقت‌ها، دو نفر که آدم‌های سالم و مثبتی هم هستند، ممکن است در روابط‌شان با هم مشکل پیدا کنند. این به معنی ناهنجار بودن یا بد بودن یکی از آنها نیست. از طرف دیگر، بهتر است پدر و مادر، حرف‌هایی را که قرار است به بچه‌ها بگویند با هم هماهنگ کنند؛ چون اگر هر کدام یک داستان متفاوت بگوید، از نظر بچه، معنی‌اش این است که هیچ‌کدام درست نمی‌گویند.  
خانواده
تنها کاری که باید انجام بدهند، حمایت عاطفی کامل از فرزندی است که به تازگی طلاق گرفته است. آنها باید صرف‌نظر از احساسی که نسبت به این جدایی دارند- تایید یا مخالفت- از فرزندشان حمایت کنند؛ چون او در شرایط دشواری است و ممکن است دچار اختلالات رفتاری و روانی شود.
ما به خانواده‌های کسانی که طلاق می‌گیرند، می‌گوییم این درست شبیه این است که شما می‌بینید فرزندتان رگ دستش را بریده و خودکشی کرده است. در این شرایط، ما نمی‌رویم بالای سر فرد که بگوییم چه کار زشتی کرده‌ای و دیگر دوستت ندارم؛ او را سرزنش و نکوهش نمی‌کنیم، بلکه اول از همه زخمش را ترمیم می‌کنیم و به مراقبت و پرستاری و حمایتش می‌پردازیم و بعد به چیزهای دیگر فکر می‌کنیم. پس به جای موضع‌گیری عاطفی و هیجانی شدید که اتفاقا در خانواده‌های ایرانی بسیار شایع است، باید به شکل منطقی از فرد حمایت کرد.
دوستان و آشنایان
اگر دوستی که طلاق گرفته، خودش خبر طلاق را به دوستان و آشنایان داده باشد، آنها باید همدردی و حمایت عاطفی‌شان را نشان بدهند ولی اگر خود فرد چیزی نگفته باشد، هر حرفی در این باره ممکن است به عنوان فضولی و دخالت بی‌جا تلقی شود و فرد را معذب و ناراحت کند.
ازدواج مجدد با همسر سابق
اگر زن و مرد خیلی زود پشیمان بشوند و بخواهند دوباره به زندگی مشترک برگردند، نتیجه‌ای که از این تصمیم می‌گیریم، این است که تصمیم‌شان برای طلاق، منطقی نبوده است. از آنجا که در جامعه‌ی ما، طلاق هم مثل ازدواج ممکن است در اثر دخالت اطرافیان اتفاق بیفتد، این احتمال وجود دارد که پس از مدتی که طرفین چشم‌انداز منطقی‌تر و دقیق‌تری نسبت به ماجرا پیدا کردند، دوباره تصمیم به ازدواج با یکدیگر بگیرند، که در این صورت اقدام مثبتی است.

 

منبع: سلامتیران گرداوری شده از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
 



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:تا دوسال بعد از طلاق ازدواج نکنید, :: 22:10 ::  نويسنده : علی کثیر

نقش مردان در زندگی زناشویی :

اولا نکته ای در ابتدا لازم میدونم عرض کنم برخی از افراد تصورشان از لغت زندگی زناشویی فقط رابطه جنسی میباشد اما زندگی زناشویی به مجموعه رفتارهای دو زوج در طول زندگی میگویند مثل خوبی بدی منظم بودن احساسا تی بودن بد اخلاق یا خوش اخلاق بودن و... حالا که اون افراد معنی زندگی زناشویی را متوجه شدن در اینجا میخوام برخی از رفتارهایی را که خانمها دوست دارند همسرشان انجام دهند را باز گو میکنم:

1-خانمها از اینکه همسرشان در مورد نوع لباس پوشیدن و نوع ارایش کردن پیشنهاد بدهند یا انتقاد بکنند خیلی خوشحال میشوند چرا که می فهمند برای شوهرشان اهمیت دارند البته این رو عرض کنم منظور از انتقاد گیرههای عهد قجر نیست و تو ذوق طرف زدن هم نیست .

2- همیشه با ملایمت با اون صحبت کنید زمانی که حرف میزند به چشمانش نگاه کنید

3- زناان از اینکه توسط همسرشان نوازش شوند لذت میبرند بهتر است آنها در آغوش بگیرید با موهای آنها بازی کنید با بوسه ای داغ برروی پیشانی صورت آنرا از نعمت احساس آرامش کردن بهره مند سازید

4- بعضی وقتها بهتره از سرکار که به منزل تشریف میاورید دست خالی نیمنده و حتی با یه شاخه گل کوجک هم که شده او را غافلگیر کنید حتما احتیاجی نیست که برای غافلگیر شدن از سرویس طلا یا ... استفاده کنید چرا که زن شما از توانایی مالی شما با خبر است

5-بهتر است قبل از برقراری رابطه جنسی او را مطلع کنید چرا که امکان دارد در شرایطی نباشند که تمایل به برقراری رابطه داشته باشند در این صورت با بد اخلاقی با هاش رفتار نکنید و این رابطه را به زمان دیگری موکول کنید

6- آقایان باید چند تاریخ را حتما یادداشت کنند و به خاطر بسپارند تاریخ ازدواج ، تاریخ تولد همسر و ولنتاین هم امروزه اضافه شده (از معایب زندگی در قرن 20) بهتر است برای این سه تاریخ پس اندازی داشته باشید

7- گردش و تفریح از کارهای واجب در طول زندگی میباشد همانطور که کسب درآمد وظیفه شما میباشد به همان مقدار درست و بجا خرج کردن هم واجب میباشد

8- زنان عادت دارند یک حرف را چند بار تکرار کنند بهتر است با این قضییه کنار بیایید چون راه درمان ندارد

9- دز هنگامی که در دوران قائدگی (Period)هستند در رفتارهای انها تغییراتی صورت میگیرد که موقتی هستند کم حوصلگی زود عصبانی شدن احتیاج به هم صحبت و در برخی احتیاج به رابطه جنسی در این دوران وجود دارد

10- پوشیدن لباسهای شیک و تزو تمیز استفاده از عطرهای خوشبو کفش همیشه واکس زده انداختن جواربهای سوراخ موهای مرتب صورت صاف روی خندان روابط عمومی بالا نکاتی هستند که حتما شما میدانید و انجام میدهید اینطور نیست...؟

11- بهتر است در جمع همسرتان را با اسم صدا نزنید و بجای استفاده از واژه تو از واژه شما استفاده کنید احترام گذاشتن را فراموش نکنید

12- رابطه خود با رفقای مجرد خود را اگرچه صمیمی هم که باشند در حد تماس تلفنی و ملاقات یک جلسه در ماه ادامه دهید اگر قصد دعوت کردن دوست مجرد خود را به منزل دارید قبلش با همسرتان هماهنگی کنید بهتر است دوستان مجرد و متاهل خود را دریک جلسه دعوت کنید تا دوست مجرد شما تشویق به ازدواج کردن بشود هرگز خونه دوست مجرد نروید.

13- لج و لجبازی زندگی را به آتش میکشد بهتر است شما همسرتان را شرمنده کنید پیش ار اینکه اون اینکار را انجام دهد

امیدوارم تا حدودی مطللع شده باشید که زنان چقدر حساس هستند با تشکر از همه شما
 



جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : علی کثیر

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد